تضمین تعهد و پشتیبانی مستمر مرکز جامع خدمات گسترده پژوهشی دانشگاهی
چه چیزی علم را از شبه علم، ضدعلم، و غیرعلم (مانند فلسفه) جدا میکند؟ برای پاسخ به این سوال باید معیارهایی پیدا کنیم که بر سر آنها به توافق برسیم، تا بعد بتوانیم بگوییم که چه چیزی علم است و چه چیزی علم نیست. به طور کلی با پنج معیار عمده میتوانیم یک نظریهی علمی را از نظریهای غیرعلمی جدا کنیم. این معیارها عبارتند از:
آزمون پذیری عمومی: موضوعات، قوانین، تئوریها و توضیحات علمی باید نزد عموم دانشمندان قابل آزمایش باشد. اگر نتوان قضایا و احکامی مانند توضیحات، قوانین، و تئوریهای علمی را که ادعای علمی بودن دارند آزمایش کرد، صحت یا کذب آنها را نیز نمیتوان ثابت کرد. حتی روشی برای اثبات خطا یا واقع بودن آنها نداریم. باید خاطر نشان ساخت که «آزمون پذیری» و «قابل آزمایش بودن» فرق دارد با این که «آزمایش شده است». مثلا پیش از سفر انسان به ماه این جمله «در سطح تاریک ماه کوههایی وجود دارد» یک قضیه و حکم قابل آزمایش بود، گو این که در آن زمان امکان آزمایش آن وجود نداشت و هنوز آزمایش نشده بود. اما بعدها با پیشرفت پژوهشهای فضایی این کار انجام شد.
علم برای آزمایش تئوریها و فرضیههای ذهنی است و این که آیا این تئوریها و فرضیهها در علم خارج واقعیت دارند یا نه و اگر واقعیت دارند آیا دیگران هم با آن توافق دارند یا نه. بنابراین آزمون پذیری به توافق عمومی در مورد یک مسئله کمک میکند. بدین معنی که نیوتن با فرضیهی جاذبهی خود و ارائهی شیوههایی برای آزمایش نظریات خود به توافق عموم دانشمندان بر سر آن کمک کرد. همینطور لویی پاستور که وجود میکروارگانیسمها را عامل عفونت میدانست، با آزمایشهایی که تکرار آن برای همه ممکن بود واقعیت داشتن تئوری ذهنی و شخصی خود (تئوری میکروبی) در عالم خارج را به همه نشان داد.
عینیت علوم نیز به همین معیار وابسته است. علم فارغ از تعصبات فرهنگی، شخصی و نژادی است، و هر کسی با شیوهی مشاهده و آزمایش میتواند یک مسئلهی علمی را تأیید یا رد کند. روش علم روش تجربه و مشاهدهی همگانی است، نه تجربهی شخصی و درونی. موضوعات علمی باید قابلیت تبادل بين افراد گوناگون داشته باشند و همهی افراد به گونهای یکسان آنها را دریابند، و در مرحلهی بعد همهی این افراد بتوانند آنها را آزمایش کنند.
اعتبار: تنها آزمون پذیر بودن برای یک نظریهی علمی کافی نیست. هر نظریه پس از آزمایش باید با واقعیت مطابقت و اعتبار داشته باشد، یا بیشترین احتمال نزدیکی با واقعیت را داشته باشد. آزمون پذیری نشان میدهد که میتوان خطا یا درست بودن نظریه را تعیین کرد. اعتبار بر نتیجهی این آزمون پذیری تاکید میورزد. نتیجهی آزمون پذیری اعتبار یا بیاعتباری یک نظریه را معین میکند. ادعاهای بسیاری قابل آزمایش هستند؛ ولی ما پس از آزمایش آنهایی را که واقعیت و اعتبار دارند میپذیریم و آنهایی را که صحت ندارند کنار میگذاریم.
روشنی و دقت: مفاهیم علمی باید روشن و دقیق و خالی از ابهام و رمز باشند. مفاهیمی مانند الکترون، وزن مخصوص، و جرم همگی تعریف دقیق و مشخصی دارند.
یکپارچگی و وحدت ساختاری: نظریههای علمی باید نظام یکپارچه و یک دستی داشته باشند و از تضاد عاری باشند. بنابراین مجموعهای قضایای نامربوط و ناپیوسته و متضاد مشخصات نظریهی علمی را ندارد. علم به شیوهی فرضی - استنتاجی (hypothetico - deductive) کار میکند. این شیوه شامل مراحل زیر است:
أ. برخورد با یک مسئله؛
ب. ابداع و اظهار یک فرضیه، نظریه، یا قانون که مسئله را توضیح میدهد و به حل آن میانجامد؛
ج. استنتاج احکامی از (ب) که به حقایق قابل مشاهده اشاره دارند؛
د. آزمایش این احکام استنتاجی و تعيين صحیح یا خطا بودن آنها.
با این شیوه سعی میکنیم تا به شبکهای از قضایای متحد و منسجم برسیم، نه به یک سلسله اطلاعات صحیح اما متفرق و ناپیوسته. شاید تی. اچ. هاکسلی به همین نکته اشاره دارد که میگوید «علم عبارت است از عقل سلیمی که سازمان یافته است». فرق علم با معلومات عمومی یا سایر دانستنیها و هر معرفت دیگر در همین جاست.
جامعیت و فراگیری: مسئلهی علمی باید حداکثر قدرت توضیحی را داشته باشد و چیزهایی را که نظریههای دیگر نمیتوانند توضیح دهند، بیان کند. این فراگیری و جامعیت نه تنها باید توضیح دهندهی احکام قبلی باشد، بلکه باید توضیح مسائل ناشناخته و جدید دیگری را هم در برگیرد. نظریهی جاذبهی نیوتن نه تنها سقوط سیبی از درخت را توصیف میکند، بلکه حرکات اجرام سماوی و قوانین جذر و مد را نیز روشن میسازد. باید یادآوری کرد که منظور از جامعیت علم، علم کنونی ماست که البته آخرین و نهاییترین گزارش علمی از جهان برای حال یا آینده نخواهد بود. این فراگیری و جامعیت همیشه در حال افزایش است و پیوسته علم ما را به پدیدهها افزایش میدهد.
علم نه تنها با فرضیهها و نظریات خود، بلکه با وسایل و ابزارهای متعدد به منظور آزمایش این فرضیهها، امکاناتی فراتر از حواس انسانی در اختیار ما میگذارد. میکروسکپ، اسپکتروسکپ، تلسکوپ، و رادیو تلسکوپ و هزاران ابزار علمی دیگر حواس ما را تقویت میکند و ما را قادر میسازد به جهانهای بسیار کوچک میکروارگانیسمها و دنیای بینهایت بزرگ و دور ستارگان و دنیای پنهان و نادیدنی ملکولها راه یابیم و بدین ترتیب دانش خود در باب جهان را تکمیل کنیم و جامعیت و فراگیری بیشتری به آن بدهیم.
دیدگاه علمی با تلاش و کوشش مداوم همهی دانشمندان با روشهای فوق به دست میآید و حاصل صدها سال کار پیگیر فکری و عملی است.
نتیجه آن که اگر یک قانون، فرضیه، یا نظریهی علمی با پنج معیار فوق هماهنگی داشته باشد میتوان گفت علمی است، وگرنه غیرعلمی خواهد بود. وقتی میگوییم نظریهای غیرعلمی است منظورمان این نیست که بیفایده، ناپسند و بی ارزش است، بلکه منظور این است که پنج معیار مربوط به علم را ندارد و در نتیجه خارج از دایرهی علم است.